معنی اثری از احمد مرعشی

لغت نامه دهخدا

مرعشی

مرعشی. [م َ ع َ](اِخ) سید ظهیرالدین بن سید کمال الدین بن سید قوام الدین مؤلف تاریخ طبرستان و از سادات مازندران. رجوع به ظهیرالدین مرعشی در جای خود شود.

مرعشی. [م َ ع َ](اِخ) حسین بن محمد مرعشی، مکنی به ابومنصور. مورخ قرن چهارم و پنجم هجری. و از مقربان سلطان محمود غزنوی است و به سال 421 هَ. ق. درگذشته است. او راست: الغررفی سیرالملوک و اخبار هم در چهار جزء.(از الاعلام زرکلی ج 2 ص 277. از آداب اللغه العربیه ج 2 ص 316).

مرعشی. [م َ ع َ شی ی / ی](ص نسبی) منسوب به مرعش. رجوع به مرعش شود.

مرعشی. [م ُرَع ْ ع َ](اِخ) حسن بن حمزهبن علی المرعش حسینی علوی طبری مرعشی، مکنی به ابومحمد. فقیه امامی و ادیب قرن چهارم هجری. نسبت او به جدش مُرعَّش است و به سال 358 هَ. ق. درگذشت. او راست: تباشیر الشریعه، والمفتخر، والمبسوط، والمرشد.(از الاعلام زرکلی ج 2 ص 203).

مرعشی. [م َ ع َ](اِخ)احمدبن ابی بکربن صالح بن عمر مرعشی، مکنی به ابوالعباس و مشهور به شهاب الدین. فقیه حنفی قرن نهم هجری. وی به سال 786 هَ. ق. در مرعش متولد شد و به سال 872 هَ. ق. در حلب درگذشت. او راست: کنوزالفقه نظم العمده.(از الاعلام زرکلی ج 1 ص 100 از الضوء اللامع و کشف الظنون).


علی مرعشی

علی مرعشی. [ع َ ی ِ م َ ع َ] (اِخ) ابن فضل اﷲبن محمد مرعشی شافعی. فقیه بود و در سال 1134 هَ. ق. درگذشت. او راست: مواهب العزیز فی شرح الوجیز للغزالی، در فروع فقه شافعی. (از معجم المؤلفین).

علی مرعشی. [ع َ ی ِ م َ ع َ] (اِخ) (علی نواب...) ابن سلطان العلماء مرعشی فقیه قرن یازدهم هَ. ق. است. اوراست: شرح القواعد، در فقه. (از معجم المؤلفین).

علی مرعشی. [ع َ ی ِ م َ ع َ] (اِخ) ابن جمال الدین بن محمدابراهیم بن شمس الدین بن مجدالمعالی قوام الدین مرعشی مدارسی. متوفی در سال 1376هَ. ق. او را تعالیقی است. (از معجم المؤلفین).

علی مرعشی. [ع َ ی ِ م َ ع َ] (اِخ) ابن حسین حسینی مرعشی. فقیه و محدث و مورخ و نسب شناس و متکلم. متولد در سال 1039 هَ. ق. وی در سال 1081 هَ. ق. درگذشت و در مقبره ٔ علامه ٔ حلی در غری دفن شد. او را کتبی در فقه و نسب است و نیز رساله ای در شرح حال بزرگان خاندان خود دارد. (از اعیان الشیعه ج 41 ص 152).

علی مرعشی. [ع َ ی ِ م َ ع َ] (اِخ) ابن محمد مرعشی تبریزی. ملقب به شرف الدین و سیدالاطباء. فقیه و طبیب قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم بود که در سال 1316 هَ. ق. درگذشت. او راست: 1- تعلیق بر «رجال ابی علی » یا بر «رجال الکبیر». 2- حاشیهالجواهر. 3- حاشیهالقانون، در طب. 4- حاشیهالمتاجر، در فقه. 5- ذیل بر عمده الطالب. 6- قانون العلاج. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 312) (معجم المؤلفین ج 7).

علی مرعشی. [ع َ ی ِ م َ ع َ] (اِخ) ابن محمدحسین بن محمدعلی بن محمدحسین بن محمدعلی حسینی مرعشی.مفسر و متکلم متوفی در سال 1344 هَ. ق. او راست: 1- البیان المبرهن فی عرس قاسم بن الحسن. 2- التبیان فی تفسیر غریب القرآن. 3- التحفه العلویه. 4- رساله فی قاعده اعراض المالک عن ماله. 5- شرح الباب الحادی عشر فی الکلام. (از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 40).


حسین مرعشی

حسین مرعشی. [ح ُ س َ ن ِ م َ ع َ] (اِخ) چنانکه در معجم المؤلفین ج 4 ص 50 و 58 آمده و ظاهراً تصحیف مرغنی باشد.


طاهر مرعشی

طاهر مرعشی. [هَِ رِ م َ ع َ] (اِخ) سیدمحمد طاهربن سیدعلی بن سیدعلاءالدین بن محمد مرعشی. از شاگردان علامه ٔ مجلسی بوده و نواده ٔ او سیدشهاب الدین که سیدمحمدطاهر یکی از اجداد مادری وی بوده بدین امر اشاره کرده است. او راست: حواشی بر کتب طبی، مانند شفاو قانون ابن سینا و غیره. (از الذریعه ج 7 ص 106).


علوی مرعشی

علوی مرعشی. [ع َ ل َی ِ م ُ رَع ْ ع َ] (اِخ) حسن بن حمزهبن علی بن عبداﷲبن محمدبن حسن بن حسین علوی طبری مرعشی، مکنی به ابومحمد. وی ادیب و فقیهی بود که به سال 358 هَ. ق. درگذشت. نسبت او به جدش مرعّشی است و ربطی به مَرعش ندارد.او راست: 1- تباشیر الشریعه. 2- کتاب الدر. 3- کتاب المفتخر. 4- المبسوط فی عمل الیوم و اللیله. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 221 از الفهرست طوسی ص 52 و ایضاح المکنون ج 1 و 2 و منهج المقال ص 98 و اعیان الشیعه).

حل جدول

اثری از احمد مرعشی

ویلای زعفرانیه

معادل ابجد

اثری از احمد مرعشی

1392

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری